بارانباران، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

باران و بردیا

سال نو ... و همه غمهایش

نمی دونم چرا قسمت نشد امسال از عید بنویسم برات دخترکم... حتما حکمتش این بود که اولین پست سال 93 در مورد عزیزترینمان باشه امسال با شادی شروع شد ولی افسوس که شادی در کنار غم معنا داره و خوشی با ناخوشی پررنگ میشه توی عید چند روزی با مامان زهرای نازنین و بابا حسین و عمو محمد رفتیم شمال و چقدررررررر هم خوش گذشت ... مثل همیشه که سفر با مامان زهرای گل بهمون خوش میگذره توی این سفر با هم تنها شدیم و دردو دل کردیم و گل گفتیم و گل شنیدیم و از لحظه لحظه ش لذت بردیم ... و چه خوب شد! چقدر خوشحالم که اون لحظات شیرینو کنار هم بودیم ولی افسوس! صد افسوس ! که عمر خوشی ما کوتاه بود و خدای مهربون بیشتر از این نتونست از فرشته روی زمینش دور بمونه و اونو بر...
30 فروردين 1393
1